گاه خواب هزار سالهام مرهمی نیست بر این همه درد که شانههای بس شکنندهام تحمل میکند و به همان مولای مولایان قسم که خستهام از پس در درگاه مولا و خدای مولا نشستن و چشم به در دوختن که شاید نگاهی باشد و دل آنها بر این همه التماس بسوزد... بازهم یا مولای مولایان التماس نظری و برآورده شدن تنها آرزویم که خفقان غم گرفته است دلم و گلویم دیگر باز نمیشود با هر هق هقی...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کاش سهم من هم ...!
گاه خواب هزار سالهام مرهمی نیست بر این همه درد که شانههای بس شکنندهام تحمل میکند و به همان مولای مولایان قسم که خستهام از پس در درگاه مولا و خدای مولا نشستن و چشم به در دوختن که شاید نگاهی باشد و دل آنها بر این همه التماس بسوزد...
بازهم یا مولای مولایان التماس نظری و برآورده شدن تنها آرزویم که خفقان غم گرفته است دلم و گلویم دیگر باز نمیشود با هر هق هقی...