از این همه کلمات که در سرم میپیچد
و اینهمه خیابان که هموار شده راهشان به چشمهام
به تبی راضی هستم
که گرم کند
اتصال لبانم را
با این چای هزار سال مانده
**
چیزی از تو نمیخواهم
جز نوشیدن ِ نیمجرعهای آب
از کاسهی دستانت...